دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد عکاسی دانشگاه تهران، ورودی ۱۴۰۲
«در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ برای عکاسی از سیزدهبدر به چند منطقه تفریحی در مازندران رفتم. همانطور که انتظار میرفت، بیشتر این مکانها به دلیل مراسم قدر فعالیتی نداشتند. تصمیم گرفتم به مکانی در دل طبیعت بروم، جایی که محدودیتی اعمال نشود. مسیرم به سمت آبپری ادامه یافت؛ منطقهای در ۱۷ کیلومتری رویان با هوایی مطبوع و فضایی که انسان را به درنگ وامیداشت.
در طول مسیر با گروهها و افرادی روبهرو شدم که روزشان را به تفریح و شادی میگذراندند. در این بین موضوعی توجهام را به خود جلب کرد؛ آدمکهایی که به نوعی با طبیعت درآمیخته بودند. دیدنشان در میان وسعت و شلوغی محیط آسان نبود؛ گویی بخشی از چشمانداز شده بودند، نه چیزی جدا از آن.
برخی دیگر در گوشههایی از طبیعت خلوت کرده بودند، در حالتی از سکون که انگار زمان برایشان متوقف شده بود. افرادی که شاید برای دور شدن از روزمرگی یا یافتن آرامشی موقت به این مکان پناه آورده بودند؛ در حالتی میان حضور و غیاب، میان طبیعت و خودشان.»