سومین نشست از سری نشستهای پخش زندهی اینستاگرامی سالانهی ششم با موضوع بررسی پایاننامههای مقطع کارشناسی ارشد رشتهی عکاسی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، چهارشنبه 26 آبان 1400 با سخنرانی امیر متشرعی و به میزبانی نفیسه صالحآبادی برگزار شد.
مجری نشست با این سوال آغاز کرد که: «هنرمند همیشه میخواهد از مسئلهی شخصی به مسئلهی پژوهشی برسد، با توجه به این موضوع باید چکار کرد؟ همچنین چگونه دغدغهی پژوهش روی اینستاگرام برای شما ایجاد شد؟ اساساً برای یک عکاس، پژوهش دربارهی اینستاگرام چه نتیجهای دارد؟»
متشرعی بحث را از سال ۱۹۰۰ شروع کرد و دوربینهای سر دستی کداک را مثال زد. وی توضیح داد: «آن چیزی که جذابیت بیحد و حصر این دوربینها را سبب شد، سهولت استفاده از آنها بود. همچنین به شعار کداک اشاره کرد که شما دکمه را فشار دهید مابقی کار را ما انجام میدهیم.» در ادامه اشاره شد که سادگی و همهگیری دوربینهای سردستی برای نخستین بار، عکس را وارد فضاهای خانوادگیتر و شخصیتر کرد. متشرعی ادامه داد: «اینستاگرام امروز درست مانند دوربینهای سردستی کداک عمل کرده است و با توجه به شرایط و بسترهای موجود بسیار همهگیرتر است. در واقع فناوری و اینستاگرام نگاه و رویکرد ما را نسبت به عکس و همچنین نگاه عکاسانه تغییر داده است. او بحث را با صحبت در مورد تلفن همراه پیش برد و بهشدت بر اهمیت گوشی موبایل هم در زمینهی ثبت تصویر و هم در مورد ذخیرهسازی تصاویر تأکید کرد؛ و از سوی دیگر سهلالوصول شدن بارگذاری انتشار تصویر را در شبکههای اجتماعی گوشزد کرد و گفت: «در آماری که من به دست آوردم در سال ۲۰۱۶ اینستاگرام یک میلیارد کاربر فعال داشته و روزی صد میلیون عکس در آن بارگذاری شده است. و این کاربرد جدید عکس نقطه عطفی است که سبب تغییر مواجههی ما با تصویر عکاسانه میشود. در نتیجه برای دغدغهمندان عکاسی بررسی این پدیده مهم است». متشرعی پرانتزی باز میکند که: «تاریخ عکاسی دو رویکرد دارد، یک رویکرد خطی و نخبهگرا و دیگری آنکه عکاسی را در بطن جامعه در نظر میگیرد که بر اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و علم تأثیر میگذارد و از آنها نیز تأثیر میگیرد. من بهشخصه در این پژوهش از نوع رویکرد دوم استفاده میکنم و از شیوه elite و نخبهگرایی خطی فاصله میگیرم.»
مجری نشست به سالی که متشرعی ایده و دغدغهی این پژوهش را داشته اشاره کرد و پرسید: «اگر در زمان حال پژوهش را انجام میدادید چه اتفاقی میافتاد؟ آیا شرایط اجتماعی-اقتصادی رویکرد شما را تحتتأثیر قرار میداد؟» متشرعی اینگونه پاسخ داد که «اینستاگرام یک پدیدهی اجتماعی و چند سویه و بسترساز کنش مردمی حتی در ابعاد سیاسی است.» سپس اضافه کرد که زیاد به جنبهی دموکراتیک اینستاگرام اهمیت نداده است و جنبههای دیگری را مورد بحث قرار داده.
در ادامه صالحآبادی پیش زمینهای کوتاه در رابطه با میشل فوکو، کارها و نظریاتش با محوریت قدرت و ساختارهای حکومتی بیان کرد و همچنین به تبارشناسی اشاره کرد. سپس از متشرعی پرسید آیا مایل است با این رویکرد وارد بحث نظری پایاننامه بشود؟ متشرعی پاسخ داد «تبارشناسی بسیار پیچیده است و جای توضیح آن اینجا نیست. من فقط گریزی کوتاه بر این موضوع میزنم که بنده چون عکاسی را در جایگاه مرکز شبکهی اجتماعی درهمتنیدهای بررسی میکردم سراغ متفکر جامعهشناس رفتم. اما چرا فوکو که سخت است ولی البته جذاب. موضوع فوکو قدرت سیاسی است، او قدرت سیاسی مدرن را بررسی میکند و میگوید پس از رنسانس نظام قدرت و اقتصاد سیاسی مدرن شروع به شکلگیری کرد. در قدرت سیاسی سنتی قوانینی حاکم بوده و تخطی از قانون مجازاتهای بسیار سختگیرانه داشته اما در قدرت سیاسی مدرن، قدرت حاکم فراتر از چارچوب قوانین رفته و وارد زندگی شخصی شده است، مسائل بسیار زیادی را در زندگی فرد تعیین میکند، و آرزوها و ارزشهای یک فرد را شکل میدهد. همزمانی انفجار جمعیت و ثبات یافتن قدرت مدرن سبب میشود تا پدیدهای رخ دهد که فوکو آن را بدنهای رام مدرن مینامد. در واقع مسئلهی فوکو نیاز قدرت به مردم برای تولید و البته مصرف است، در نتیجه باید برای مردم هنجارهایی را تعریف کرد؛ و از این روست که فوکو بیان میکند انجام این کار به صورت اجباری ممکن نیست و قدرت مدرن از ابزارهایی که بهظاهر با قدرت مأنوس نیستند و ارتباطی ندارند در حالی که حقیقتاً یک تکنولوژی انضباطی هستند، بهره میگیرد.» متشرعی مختصراً شرح داد که در گذار از نظام فئودالی به نظام سرمایهداری، لازم است کشاورزی را که در انجام کارهای خود از آزادی برخوردار بود، تبدیل به کارمندی کرد که روزی ۱۱ ساعت کار میکند و شب در یک آپارتمان 40-50 متری میخوابد، و از این شرایط احساس خوشبختی میکند. قدرت مدرن برای این گذار، به صورت نرم و غیر جبری برای مردم هنجار میسازد.
متشرعی گفت: «ادعای اصلی نوشتهی من این است که اینستاگرام ظاهراً نهادی است خنثی اما اساساً یک تکنولوژی انضباطی بوده و توسط چرخهی تولید و بازتولید تصویری، هنجارها را ایجاد میکند و به مردم انتقال میدهد.» در اینجا متشرعی و مجری همراه یکدیگر مختصراً فرضیهی سرکوب را توضیح میدهند که قدرت سنتی مخالفت را شدیداً و قویاً سرکوب میکرد اما قدرت مدرن برعکس مخالفت را جذب میکند؛ لیکن برای آن سقف معین میکند. سپس مجری نشست گفت: «با این شرایط، مقاومت در حلقهی قدرت است و بستری که در آن به مخالفت پرداخته میشود را قدرت تعیین کرده است و به نظر من اینستاگرام هم یکی از انواع این زمینههاست.» متشرعی نیز این گفته را تأیید کرد. پس از آن نفیسه صالحآبادی این سوال را مطرح کرد که «نمونههای تصویری از لحاظ فرهنگی و جامعهشناسی قابل بررسی است، ملاک شما برای انتخاب تصویرها برچه اساس بود؟»
متشرعی پاسخ داد «محورهای مختلفی را مورد بررسی قرار دادهام چرا که ظهور اینستاگرام مناسبات ما با تصویر عکاسانه را تغییر میدهد. محور اول تمایز مابین امر خصوصی - هر آنچه در فضای ذهنی و تنهایی اتفاق میافتد - و امر عمومی است. اینستاگرام امر خصوصی را به امر عمومی تبدیل کرده است. برای مثال شما در پارک قدم میزنید و موسیقی گوش میدهید، سپس از فضا عکس میگیرید و نهایتاً عکس را منتشر میکنید.
