جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

ششمین نشست سالانه‌ی پنجم با عنوان «گفتگو با هنرمند» ساعت ۱۹:۳۰ تا ۲۰:۳۰ دوشنبه ۴ اسفند ۱۳۹۹ برگزار شد که مریم تخت‌کشیان سخنران و رضا یاوری مجری این نشست بودند.
در ابتدای نشست رضا یاوری به معرفی مریم تخت‌کشیان پرداخت و گفت که ایشان حدود ۱۵ سال پیش در رشته‌ی عکاسی تحصیل کرده و از آن زمان تاکنون عکاسی را به عنوان شغل و به صورت حرفه‌ای پیش گرفته‌اند. عمده‌ی فعالیت شغلی‌شان هم در حوزه فیلم و سریال بوده و در کنار برگزاری نمایشگاه‌های متعدد گروهی و انفرادی، جوایزی از جمله سیمرغ بلورین بهترین عکس فیلم را نیز کسب کرده‌اند.
در ادامه خانم تخت‌کشیان گفتند: با این‌که من را بیشتر به عنوان عکاس فیلم می‌شناسند اما از همان ابتدا بیشترین چیزی که برایم اهمیت داشته رسانه‌ی عکاسی بوده، نه صرفاً کار در سینما و عکاس سینمایی بودن. چرا که همواره در سینما این سوال مرسوم است که می‌خواهی چکاره شوی؟ انگار که آمده‌ایم عکاسی تا بعدها کارگردان یا فیلمبردار شویم، یا این‌که در سینما رشد کنیم. اما من همیشه پاسخم در جواب به این سوال این بوده که من عکاسی را دوست دارم می‌خواهم عکاس شوم.
او در ادامه افزود که عکاسی تئاتر و مطبوعات هم کار کرده‌ و همان سال‌های آغازین تحصیل در دانشگاه، سال‌های ۸۴-۸۵ در خبرگزاری‌ها مشغول بوده اما متوجه شده که علاقه‌ای به عکاسی خبری ندارد و دیگر هیچ وقت به سراغ آن نرفته است. در واقع از همان ابتدای مسیر، عکاسی مستند برایش اهمیت بسزایی داشته چرا که کشف و شهودی که در این نوع از عکاسی وجود دارد بسیار جذاب است.
در ادامه‌ی نشست به بررسی مجموعه عکس‌های این هنرمند پرداخته شد. اولین مجموعه‌ای که به نمایش در آمد، «بی‌ستاره» نام داشت که نخستین نمایشگاه تخت‌کشیان نیز بعد از فارغ‌التحصیلی با همین مجموعه شکل گرفته است.
تخت‌کشیان در رابطه با ایده‌ی اولیه مجموعه این‌گونه گفت: با این‌که زمان به نمایش در آمدن این عکس‌ها خرداد سال ۹۴ (در گالری راه ابریشم) بود اما ایده‌اش سال ۸۶ برایم مطرح شد. دورانی که همزمان هم دانشجو بودم هم به عنوان عکاس سریالی تاریخی کار می‌کردم. آن موقع بود که برای پایان‌نامه‌ام اتودهایی از سیاه‌لشکرهای سینما زدم و چند فریم از آن‌ها را به بهمن جلالی نشان دادم ولی ایشان گفتند که این پروژه، برای پایان‌نامه حیف است. بعد از آن، این کار ادامه‌دار شد.
تخت‌کشیان اضافه کرد: جالب‌ترین نکته در این مجموعه برایم بازی میان دیدن و ندیدن سیاهی‌لشکرها بود؛ چرا که آن‌ها در فیلم‌ها دیده نمی‌شوند. این بازی دیدن و ندیدن در دیگر مجموعه‌هایم ادامه‌دار شد و تبدیل به دغدغه‌ام در عکاسی شد.
تخت‌کشیان گفت: من این مجموعه را کار کردم اما متأسفانه آقای جلالی سال ۸۸ به رحمت خدا رفتند و هیچ‌وقت این پروژه را ندیدند. نکته‌ی قابل توجه این است که من هنوز هم از سیاهی‌لشکرها عکاسی می‌کنم.
در ادامه یاوری به این نکته اشاره کرد که چون سوژه‌های درون عکس‌ها در واقع در فیلم نقش بازی می‌کنند گویی همه‌چیز مصنوعی است و این مستندنگاری از حالت‌های مصنوعی، مفهوم عبارت مستند را دچار چالش می‌کند. به علاوه این‌که عکس‌ها علی‌رغم این‌که در فضای سینمایی گرفته شده‌اند یادآور زندگی روزمره‌ی آدم‌های کوچه و خیابان هستند.
تخت‌کشیان در پاسخ به سوال یکی از حاضرین در نشست که آیا وجود عناصر نامتعارف در تصاویر که نشان‌دهنده‌ی زمان حال و دنیای امروزی است، در حالی که عکس‌ها به گونه‌ای ارجاع به دوران تاریخی گذشته دارند عمدی است یا خیر گفت: بله عمدی بود و در بیشتر عکس‌ها این المان‌ها وجود دارند مثل لیوان یک‌بار‌مصرف، موبایل و ماشین بنزی که مطرح شد. من به‌شخصه دوست داشتم که این اتفاق بیفتد.
یکی دیگر از حاضرین در نشست سوال کرد که: با توجه به ارائه‌ی سیاه و سفید عکس‌ها و در این راستا که مدیوم مورد استفاده به هدفی که هنرمند می‌خواهد نزدیک‌تر شود، آیا نمی‌شد به‌جای استفاده از رویکردهای دیجیتال به سراغ نگاتیو رفت تا رنگ‌ها در تصاویر بیشتر به مقوله‌ی ارجاع به تاریخی‌بودن اشاره کنند؟
تخت‌کشیان در پاسخ به این سوال گفت: شاید اگر الان می‌خواستم عکاسی کنم، با توجه به تجربه‌ای که دارم نگاتیو کار می‌کردم.

اما آن زمان تقریباً ۵-۴ سال بود که عکاسی را شروع کرده بودم، به علاوه این‌که برای کار در سینما دوربین دیجیتال خریده بودم و چون این تصاویر در پشت صحنه فیلم‌ها گرفته شد و همچنین به دلیل همزمانی کارم و تهیه این مجموعه و این موضوع که هندل کردن دوربین نگاتیو و دیجیتال با توجه به کم‌تجربه‌بودن سخت بود، دیجیتال را انتخاب کردم و اصلاً به ذهنم نرسید که از نگاتیو استفاده کنم. اما در نهایت فکر می‌کنم، آن اتفاقی که باید برای مجموعه می‌افتاد، افتاد.
در ادامه دومین مجموعه با عنوان «نظر» به نمایش در آمد که موضوع اصلی عکس‌ها از نظر هنرمند حول محور سانسور یا حذف شدن می‌گذشت؛ به این صورت که چیزهایی باید دیده شوند اما به گونه‌ای دستکاری شده‌اند که قابل رؤیت نباشند؛ و در عین حال بیننده و مخاطب نظاره‌گر این موضوع است.
همچنین هنرمند عنوان کرد که دلیل نامگذاری مجموعه این است که هم مفهوم دیدن و نظارت و هم مفهوم نظر دادن به معنای اعمال فکر شخصی در آن وجود دارد. به علاوه در ارائه‌ی آثار در نمایشگاه، نوار قرمزی اطراف قاب‌ها وجود دارد که به‌مثابه‌ی همان خط قرمز سانسور است.
یکی از مهم‌ترین نکاتی که رضا یاوری در این نشست به آن اشاره کرد این بود: بزرگ‌ترین تجربه‌ای که در نمایشگاه گذاشتن وجود دارد، نحوه‌ی ارائه‌ی کارهاست. مثل نوع کاغذ، قاب، شیشه و چیدمان، چرا که فکر و آثار هنرمند ۵۰ درصد از نتیجه است و ۵۰ درصد دوم هم که همان نحوه‌ی ارائه است، دقیقاً به همان اندازه اهمیت دارد؛ و این‌که این موضوع بخش بزرگی از بار آموزشی سالانه‌ها تا این دوره بوده است.
در ادامه، مجموعه‌ی بعد با عنوان «پاندورا» یا «تن-دیس» به نمایش گذاشته شد و مریم تخت‌کشیان درباره‌ی آن این‌گونه توضیح داد که تصاویر در خیابان انقلاب گرفته شده‌اند و سوژه‌ی اصلی در آن‌ها سکوها یا جعبه‌های تلفن یا برقی است که خوانش دیگری را با توجه به اتفاقات افتاده، نسبت به آن‌ها دارم و می‌توانم زنی را بالای آن‌ها تصور کنم. همچنین ارائه‌ی این مجموعه با تکنیک چاپ دستی گام (با صمغ عربی) انجام شد و تصویری که این شکل از ارائه به من داد شباهت زیادی با شکل آگهی‌های تبلیغاتی روی همین سکوها داشت و به همین خاطر حس نزدیکی بیشتری را با سوژه القا می‌کرد.
آخرین مجموعه با عنوان «هیچ سربازی از جنگ بازنگشته است» اخیراً در نمایشگاهی نیز به نمایش درآمده بود؛ با این تفاوت که آن‌جا استیتمنت و عنوان حذف شده بود و آثار با نام عکس‌ها و ویدئوی مریم تخت‌کشیان به نمایش عموم گذاشته شده بودند. او در رابطه با این مجموعه معتقد بود که این حذفِ عنوان مزیت‌هایی نیز داشته، زیرا موضوعی که او انتخاب کرده با وجود مفهوم‌هایی چون جنگ، شهید و سرباز بسیار حساس است و از نمونه‌ی این مزیت‌ها می‌توان به این مسئله اشاره کرد که مخاطبان بدون هیچ قضاوتی به تماشای آثار می‌پردازند.
تخت‌کشیان درباره‌ی این مجموعه گفت: نقطه‌ی شروع این مجموعه از ۳ سال پیش بود. یادم هست یکی از روزها، دوباره اخباری پخش شد و حرف از جنگ به میان آمد. من همین‌طور که در خیابان راه می‌رفتم توجهم به سربازها جلب شد و با خودم گفتم اگر الان جنگ شود اولین کسانی که می‌توانند قربانیان آن باشند، همین‌ها هستند. به علاوه این‌که برای شخص من این موضوع عقبه‌ای هم داشت، چرا که یکی از دایی‌هایم شهید و دیگری مفقودالاثر شده بودند پس برایم این موضوع اهمیت بیشتری پیدا کرد.
تخت‌کشیان در رابطه با فرآیند تولید به این موضوع اشاره کردند که عکس‌ها با دوربین آگفا ایزوله گرفته شدند و در تاریخچه‌ی این دوربین آمده که نامش دوربین سرباز است زیرا بسیار سبک، با قابلیت بلدینگ (bolding)، تاشو، به صورت جیبی و کوچک است. ضمناً نگاتیوهای استفاده شده برای این تصاویر تاریخ مصرف گذشته هستند چون برایم بی‌چهره بودن سربازها بسیار مهم بود و همچنین دلم نمی‌خواست دستکاری‌ای با فتوشاپ روی تصاویر انجام دهم.
در پایان مریم تخت‌کشیان بابت فرصتی که در اختیارشان قرار داده شد تشکر کردند و خطاب به همه‌ی دانشجویان عکاسی گفتند تا می‌توانند عکاسی کنند چرا که خودشان از زمان دانشگاه همواره دنبال عکاسی و پیدا کردن یک بازی جدید بودند و این تلاش را هیچ‌وقت کنار نگذاشتند. او مهم‌ترین اصل کار را تداوم دانست زیرا معتقد است انسان در استمرار است که یاد می‌گیرد. در انتهای نشست هم قدردانی ویژه‌ای از بهمن جلالی، مهران مهاجر و جمشید حاتم داشتند.

به‌اشتراک‌‌گذاری این مطلب:

0 0 رأی‌ها
امتیازدهی به این مطلب
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه‌ها
0
خوشحال می‌شویم نظرتان را برایمان بنویسید.x